صدای براندو، پل نیومن و ریچارد برتون برای ایرانیان خاموش شد
حالا از چنگیز جلیلوند صاحب یکی از پرصلابت ترین صداهای تاریخ دوبله ایران که صدایش یادآور اسطوره هایی چون براندو و نیومن بود، خاطره او برایمان باقی مانده است.
سینمادوستان آمریکایی برای هضم خبر درگذشت اسطوره های بازیگریشان، آنهایی که خاطرات جمعی شان را شکل داده اند. زمان زیادی در اختیار دارند، ریچارد برتون ستاره ولزی فیلم های «قلعه عقاب ها» و «چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد» را در سال ۱۹۸۴ از دست میدهند. یک دهه بعد از آن یک اسطوره دیگرشان یعنی برت لنکاستر با مجموعه ای از آثار درخشان از فیلم «از اینجا تا ابدیت» تا «پرنده باز آلکاتراز» از دنیا می رود، بعد از آن مارلون براندو، پل نیومن، پیتر اوتول و همین چند مدت پیش شان کانری، هر کدام به فاصله چند سال از یکدیگر این دنیا را ترک می کنند.
بپذیریم زمان منصفانه ای است تا بر کارنامه درخشان این اساتید مروری داشته باشند. اما برای ما ایرانی ها چگونه است؟ سینمادوستان ایرانی به ویژه آنهایی که قدمت فیلمبینی شان به دوران پیش از عصر دانلود (اواخر دهه ۸۰ هجری) برمی گردد. وضع و حالشان فرق دارد زیرا یک باره با خبر درگذشت صاحب صدای همه آن غول ها، تمامی خاطرات خوش فیلم دیدن شان همزمان از جلوی چشمان شان می گذرد.
دیروز دوم آذر ۹۹ صدای ریچارد برتون، پل نیومن، مارلون براندو، کلینت ایستوود، رابرت دنیرو، پیتر اوتول، شان کانری، سیلوستر استالونه و بسیاری دیگر از بزرگان سینما برای همیشه خاموش شد؛صدایی که روی برخی از تاثیرگذارترین لحظات سینمای جهان نشسته بود.
از لحظه ای که براندو در «اتوبوسی به نام هوس» فریاد استلا استلا سر داد یا در فیلم «زنده باد زاپاتا» آنجا که گفت:
«جسارتِ آقای رییس جمهور، ما نون مون رو با گندم می پزیم نه با صبر» یا آنجا که پل نیومن رو به جرج سی اسکات در آخر «بیلیارد باز» گفت «تو نمی دونی بردن یعنی چه، تو بازنده ای، چون وجودت مرده» تا لحظه ای که روی شایدر با ترس در «آرواره ها» رو به دوربین می گوید:
«ما به یک قایق بزرگتر نیاز داریم» یا آنجا که استفن بوید در نقش مسالا در واپسین لحظات زندگی اش رو به چارلتون هستون در فیلم «بن هور» می گوید:
«مسابقه تموم نشده، جودا، برای پیدا کردن خانواده ات به دره جذامی ها برو، البته اگه تونستی بشناسیشون.» یا آنجا که شان کانری در نقش مامور ۰۰۷ می گوید: «باند، جیمز باند».
آنقدر تعداد این لحظات زیاد است که قطعا هر چه اسم بیاوریم باز هم شاهکاری از قلم می افتد. از جمله این شخصیت ها و فیلم های ماندگار می توان به پل نیومن در «لوک خوش دست»، «گربه روی شیروانی داغ» و «بوچ کسیدی»، پیتر اوتول در «بکت» و «شیر در زمستان»، مارلون براندو در «در بارانداز»، آنتونی کویین در «زوربای یونانی»، کلینت ایستوود در «ضربه ناگهانی»، جیمز دین و راک هادسون در «غول»، رابرت تیلور در «آیوانهو» و یکی از آخرین شاهکاریش رابرت دنیرو در نقش فرانک شیران در فیلم «مرد ایرلندی» اشاره کرد.
چنگیز جلیلوند در عرصه دوبله فیلم های ایرانی اما فقط صاحب بخش اعظم خاطره انگیزترین دیالوگ ها و نقش ها نبود بلکه خودِ خاطره بود، او یکه تاز میدان فیلم های دوران پیش از انقلاب بود، جلیلوند فردین بود، ناصر ملک مطیعی بود، بهروز وثوقی بود، ایرج قادری بود، او خودِ آن سینما بود.