سینمای جهان

روایت سوفیا لورن از زندگی‌اش

سوفیا لورن از سرشناس‌ترین بازیگران تاریخ سینما در گفتگو با ایندیپندنت از زندگی شخصی خود، ماجرای ممانعت از جراحی زیبایی بینی‌اش، علاقه شدید به ایفای نقش زنان قوی و مسائل دیگر سخن گفته است.

الکساندرا پولارد نوشت: سوفیا لورن یکی از شناخته‌شده‌ترین زنان کره زمین است، از آن ستاره‌های فریبا و فوق‌العاده بااستعدادی که شبیه‌شان دیگر به دنیا نمی‌آید. اما وقتی از این ستاره ۸۶ساله پرسیدم آیا هرگز دوست داشته عادی باشد، ابروهایش درهم رفت. او با لهجه غلیظ و شیرینش گفت: “چرا فکر می‌کنید کسی که ستاره است، عادی نیست؟ در ضمن می‌گویند من ستاره هستم؛ خودم نمی‌دانم. هیچ‌وقت در زندگی‌ام خیلی احساس عادی بودن نکردم.”

شهرت و ستاره بودن حتما تا حالا دیگر برای او عادی شده است؛ این بازیگر ایتالیایی از قبل از فرود انسان بر کره ماه مشهور بود. او جزو چهره‌های دوران طلایی سینما است و همتایانی چون جان وین، مارلون براندو، کلارک گیبل، چارلی چاپلین، مارچلو ماسترویانی، فرانک سیناترا و کری گرانت داشته است. او سبک و سنت را به چالش کشید و نقش کارگر جنسی، مهاجر، جاسوس دغل‌باز و زن خانه‌دار بی‌قرار را بازی کرد.

گفت‌وگوی من و سوفیا لورن از طریق نرم‌افزار زوم صورت گرفت. حتی بدون این‌که دوربین رویش باشد او توفانی از کاریزما و جذابیت است. او با ابراز تاسف می‌گوید:

“برایم سخت است که احساساتم را به زبانی غیر از ایتالیایی بیان کنم”، اما با این حال چنان قدرت بیان بی‌نظیری دارد که دو بار می‌زند زیر گریه و آخر سر می‌گوید: “همین، مرسی، این بود داستان زندگی من.”

روایت سوفیا لورن از زندگی‌اش

سوفیا لورن در خانه‌اش در ژنو، سوئیس است، خانه‌ای که کاخ باکینگهام در مقابلش بی‌روح به نظر می‌آید. من عکس‌های خانه را دیده بودم؛ با چلچراغ‌ها، مجسمه‌های مرمر، شمعدان‌های نقره، نقاشی‌های با قاب‌های پرنقش‌ونگار. یک اتاق کامل به مجسمه‌های طلا اختصاص دارد. اما حتی چنین عمارتی هم وقتی نمی‌شود از آن خارج شد، لطفی ندارد. حتی ستاره‌های سینما هم از این بیماری همه‌گیر معاف نیستند. وقتی جویای حال و احوال او می‌شوم، آه بلندی می‌کشد و می‌گوید: “نمی‌دانم با زندگی‌ام چه کار کنم، چون در خانه هستم. بیرون نمی‌روم. نمی‌خواهم بروم. خیلی می‌ترسم. تنها چیزی که خوشحالم می‌کند فیلم است چون جزوی از وجود من است. مال من است. من به وجودش آوردم.”

فیلم “زندگی پیش رو” کانون گفت‌وگوی ماست؛ اولین نقش سوفیا لورن پس از بیش از یک دهه، که می‌تواند جایزه اسکار دیگری را برای او رقم بزند. لورن می‌گوید: “نقش زیبایی بود. او زنی قوی، شکننده، بامزه و دوست‌داشتنی است… تمام خصوصیات یک زن و تمام آن چه من همیشه دوست داشتم به روی پرده بیاورم. من در طول دوران حرفه‌ای‌ام همیشه سعی کردم نقش زن‌های با شخصیت قوی را بازی کنم.”

روایت سوفیا لورن از زندگی‌اش

با آغاز جنگ جهانی دوم، سوفیا لورن و مادرش و خواهر کوچک‌ترش ماریا با نان سهمیه‌ای شکمشان را سیر می‌کردند و در شهر پیتزولی در ناپل دنبال غذا می‌گشتند. پدر بچه‌ها آن‌ها را ترک کرده بود و حتی نام خانوادگی‌اش را هم به ماریا نداد. سوفیا به‌قدری سوء‌تغذیه داشت که بچه‌های دیگر او را “خلال دندان” صدا می‌کردند – البته موقع‌هایی که او را به خاطر نامشروع بودن سرزنش نمی‌کردند.

او می‌گوید: “بچه‌های مدرسه همه خانواده و پدر داشتند. نمی‌توانم بگویم که حسادت می‌کردم، چون دوستانم را خیلی دوست داشتم، اما مثل آن‌ها نبودم. احساس می‌کردم فرق دارم. پسربچه‌ها هم مدام با من شوخی می‌کردند و من از این موضوع به شدت اذیت می‌شدم، واقعاً اذیت می‌شدم. اما خانواده ما هم با وجود این‌که مادرم شوهر نداشت چیزی از خانواده‌های دیگر کم نداشت. حتی شاید چون با بقیه خانواده‌ها فرق داشتیم، به هم نزدیک‌تر هم شدیم.”

سوفیا لورن در مورد خانواده‌های غیر-سنتی می‌گوید:

“می‌شود به دخترها و پسرهای کوچک کمک کرد تا به خانواده‌هایشان افتخار کنند. همه ما شایسته دوست داشته شدن از ته قلب و صادقانه هستیم.”

لورن وقتی از مرحله خلال دندانی خارج شد، شروع کرد به شرکت کردن در مسابقات زیبایی. در این‌جا باید گفت که لورن زن زیبایی بود. به‌قدری زیبا که معنای این کلمه را تعریف می‌کرد. کارلو پونتی تهیه‌کننده مشهور فیلم بار اول او را در یکی از مسابقات زیبایی دید. او قطعاً در وهله‌ اول شیفته زیبایی‌اش شده بود، اما استعدادش باعث ماندگاری این شیفتگی شد. او تنها یک پیشنهاد به او کرد. این‌که شاید بهتر باشد بینی را جراحی زیبایی کند.  سوفیا در جواب او گفت: “اگر مجبورم کنی بینی‌ام را عوض کنم، برمی‌گردم پوتزولی.”

روایت سوفیا لورن از زندگی‌اش

لورن، با بینی دست‌نخورده، به‌تدریج مشهور شد. نقش‌های کوچک با بودجه پایین جایشان را به نقش‌های بزرگ و درخشان دادند. او از پولی که بابت ایفای نقش اصلی فیلم در “آیدا” در سال ۱۹۵۳ دریافت کرد، یک میلیون لیرش را خرج حق اخذ نام خانوادگی پدر برای خواهرش کرد. او می‌گوید: “شانس آوردم نقش‌هایی به من دادند که برای ظاهر و درونم خوب بودند.”

لورن بازیگری را سرنوشت خود می‌دانست، اما یک آرزوی دیگر هم داشت. او می‌گوید: “من همیشه دوست داشتم یک آشیانه، فرزند و خانواده داشته باشم.” او پس از رد پشنهاد کری گرانت، در سال ۱۹۵۸ با پونتی ازدواج کرد. یک وقفه کوچک به دلیل این‌که طلاق پونتی از همسر اولش هنوز در ایتالیا قانوناً به رسمیت شناخته نشده بود، در زندگی‌شان به وجود آمد. اما آن‌ها خیلی زود آن مسأله را حل کردند و در سال ۱۹۶۶ بار دیگر با هم ازدواج کردند. دو سال بعد، فرزند اولشان، کارلو جونیور، به دنیا آمد. ادواردو هم پنج سال بعد از او به دنیا آمد. من لورن و پسر کوچکش را بارها در مصاحبه‌ها دیده بودم؛ پسر همیشه دستش دور شانه‌ی مادر بود و مادر دست او را به آرامی می‌بوسید.

سوفیا لورن در مورد پسرهایش می‌گوید:

“آن‌ها زیبا هستند. بهترین خاطره زندگی‌ام از دوران بارداری است. یادم است یک روز با خودم فکر کردم که قرار است مادر بشوم.” او مکثی کرد و بعد ادامه داد: “اگر ادامه بدهم، گریه‌ام می‌گیرد. مواظب باشید چون دیگر آخرهای مصاحبه است. شما مرا نمی‌شناسید، ولی من همین‌طوری‌ام.”

سوفیا لورن در اوایل دهه هشتاد به دلایل خانوادگی از کار بازیگری فاصله گرفت و از آن زمان تنها گهگاه در سینِما ظاهر شد. او می‌گوید: “یک روز در خانه بودم و با خودم فکر کردم، خدای من، من از سن ۱۷ سالگی دارم سخت کار می‌کنم. من در این فاصله ازدواج کردم و دو تا بچه زاییدم. اما من از وجودشان لذت نمی‌برم چون نمی‌توانم کنارشان باشم. عین یک برق بود.” ادواردو به کمکش می‌آید و می‌گوید: “منظورش رعد و برق بود.” او بدون این‌که اعتماد به نفسش را از دست بدهد می‌گوید، “مثل یک جرقه بود. با خودم گفتم، من می‌خواهم از فرزندانم لذت ببرم، می‌خواهم با آن‌ها وقت بگذرانم،  چون هر چه باشد آن‌ها بچه‌های من و بسیار زیبا بودند. برای همین همه چیز را متوقف کردم و بدون این‌که خودم بفهمم، مدت‌ها از سینِما دور ماندم.”

این ادواردو بود که لورن را به بازی در فیلم “زندگی پیش رو” تشویق کرد. اگر به سبب او نبود، آخرین فیلم لورن همان فیلم “ناین” (نُه) در سال ۲۰۰۹، فیلم عاشقانه و فوق‌العاده درام راب مارشال به بازیگری دانیل دی لوییس، باقی می‌ماند. ادواردو و لورن از همکاری با هم لذت بردند، گرچه در کمال تعجب شنیدم که لورن مدام احتیاج داشت به او اطمینان خاطر بدهند. او می‌گوید: “من گاهی خیلی تراژیک می‌شوم. خیلی خیلی زیاد. به نوعی سیستم دفاعی‌ام است. با خودم می‌گویم همه چیز دارد بد پیش می‌رود. چون اگر صحنه‌ی مهمی را باید انجام بدهم، نمی‌دانم از پسش بر می‌آیم یا نه. من به مدرسه بازیگری نرفتم بنابراین چیزی در مورد آن نمی‌دانم. من با حسم بازی می‌کنم.”

“زندگی پیش رو” حال در شبکه نت‌فلیکس پخش می‌شود.

سینما شارپ

وب سایت سینما شارپ با هدف انتشار جدیدترین اخبار در حوضه‌های هنری که شامل:سینمای ایران، جهان، تئاتر، تلویزیون و نمایش خانگی ایجاد شده است که بتواند در کسری از زمان ممکن اخبار را به مخاطبان خود منتقل کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا