حسادت و رازها دوستی را در «صد خاطره» به بحران میکشانند
در قسمت یازدهم سریال «صد خاطره»، دوستی میان سئو جونگهی و گو یونگره زیر فشار حسادت، عشق و گذشتهای تاریک فرو میپاشد.

به گزارش سینما شارپ، شکافها در دوستیای که زمانی شکستناپذیر بهنظر میرسید، آشکار شدهاند.
در قسمت یازدهم از درام آخر هفتهی شبکه JTBC با عنوان «صد خاطره» (A Hundred Memories)، تنشها به اوج احساسی خود رسیدند؛ جایی که سئو جونگهی (با بازی شین یهاون) گرفتار حسادت شد، وقتی شاهد بود که گو یونگره (با بازی کیم دامی) و عشق اولش هان جهپیل (با بازی هو نامجون) احساساتشان را نسبت به هم آشکار کردند. آنچه بهعنوان دوستیای درخشان آغاز شده بود، اکنون زیر بار حسادت، عذاب وجدان و دردهای سرکوبشده در حال فروپاشی است.
در پخش ۱۸ اکتبر، یونگره پیشنهادی غیرمنتظره از میشل، مدیر سابق مسابقهی دختر شایسته کره (Miss Korea) دریافت کرد. میشل که ظاهر طبیعی و تازهی یونگره را دید، استعداد او را کافی دانست تا دوباره غرایز دو دهه تجربهاش در کشف ملکههای زیبایی را بیدار کند. یونگره در ابتدا مردد بود، اما وعدهی دریافت بورسیه در صورت پیروزی باعث شد تصمیمش را بگیرد؛ تصمیمی که با حمایت مادرش (با بازی لی جونگاون) قوت گرفت. مادری که سالها فقط به دخترش گفته بود چه کار نکند، اینبار قول داد در مسیر رؤیایش پشت او بایستد.
در همین حال، جونگهی نیز پس از شنیدن خبر حضور یونگره از گو یونگسیک (با بازی جون سونگوو) تصمیم گرفت در همان مسابقه شرکت کند. او با تکیه بر رؤیای دیرینهاش، مادرخواندهاش میسوک (با بازی سو جههی) را متقاعد کرد تا اجازهی شرکت بدهد.
دو دوست بهطور غیرمنتظره در محل ثبتنام منطقهای سئول با هم روبهرو شدند. یونگره از دیدن او شوکه شد، چون هنوز حقیقت رابطهاش با جهپیل را به او نگفته بود. اما جونگهی ظاهراً آرامش خود را حفظ کرد و لبخند زد. او با تبریک، موفقیت یونگره را برای رسیدن به رؤیای دانشگاهش پذیرفت، اما برق رقابت در چشمانش نشان میداد هدفی فراتر دارد: پیروزی. او هشدار داد: «این بار، کار به این آسانی نیست.»
هر دو به مرحلهی نهایی راه یافتند و وارد کمپ تمرینی شدند، جایی که دوباره در یک اتاق مشترک زندگی کردند، درست مثل گذشته در خوابگاه چئونگا. اما این بار فضا دیگر صمیمی نبود. آرامش گذشته جای خود را به تنش و رقابت داد. جونگهی با هدف کسب امتیاز برای «روحیهی تیمی»، مسئول کلاس شد و با رقصی بینقص و وقاری مثالزدنی مربیان را تحت تأثیر قرار داد. در مقابل، یونگره با احساس ناامنی نسبت به مهارتهای رقصش، شبها تا دیروقت به تمرین میپرداخت.
در همین زمان، سرنوشت بازی دیگری ترتیب داد. سو جونگنام (با بازی جونگ جهکوانگ)، برادر جونگهی، در بازار کارگران روزمزد با نو سانگسیک (با بازی پارک جیهوان) روبهرو شد؛ همان مدیر سابق کار در شرکت چئونگا. آنها فهمیدند که هر دو بهدنبال فردی مشترک هستند و در تلویزیون بخش مسابقهی دختر شایسته را دیدند — جایی که جونگهی روی صحنه بود. با درک اینکه او از پشتیبانی قدرتمندی برخوردار است، تصمیم گرفتند میسوک را تحت فشار بگذارند. اما میسوک بهجای تسلیم شدن، گذشتهی تاریک دخترخواندهاش را فاش کرد: سابقهی اقدام به قتل. او با خشم دخترش را سیلی زد و دستور داد هر طور شده پیروز شود.
یونگره شاهد تمام این صحنه بود. فقط چند ساعت قبل، جونگهی او را در حال لحظهای عاشقانه با جهپیل دیده بود، و این تضاد، احساس شرم و شکست را در او شعلهور کرد. وقتی یونگره از او پرسید چرا با چنین ناامیدی زندگی میکند، جونگهی شکست. سالها حسادت، رنج و تنهایی سرکوبشده فوران کرد. او دلیل واقعی ترک چئونگا و وداع اجباری با عشقش را فاش کرد. در اشک فرو رفت و یونگره، که حالا حقیقت دردناک فداکاریهای دوستش را درک کرده بود، در آغوشش گریست.
با گذر شب طوفانی، روز برگزاری نهایی مسابقه فرا رسید. هر دو زن با تمام توان روی صحنه رفتند و قدرت و وقار خود را نشان دادند. اما درست زمانی که همهچیز آرام بهنظر میرسید، جونگهی در حین خروج از صحنه منجمد شد. نگاهش به مردی در میان تماشاگران افتاد — نو سانگسیک، کسی که تاریکترین راز او را میدانست. نگاه سرد او جونگهی را مانند سایهی مرگ در جای خود میخکوب کرد.
این قسمت با ریتینگ سراسری ۶.۷٪ و ۶.۳٪ در منطقه سئول از سوی Nielsen Korea ثبت شد. با پخش قسمت پایانی در ۱۹ اکتبر، تماشاگران مشتاقاند بدانند این داستان پرقدرت از حسادت، دوستی و رستگاری چگونه به پایان میرسد.